پدر..
همون کسیست که لرزش دستش
دیگه چیزی ازچای توی استکان باقی نگذاشته
ولی بهت میگه به من تکیه کن
وتو انگارکوه را پشتت داری
.
.
.
بــ ـه کبــ ـریـ ـت نیـ ـازی نـیـسـ ـت!
سیـ ـ ـگـ ــار را بـــر لـبـــم مـ ـ ـی گـــذارم و
بـ ـه درد هـــایــ ـم فکـــ ـر میــ ـکــ ـنــ ـم
خــودش آتـ ـ ـش مـ ـی گیـ ـرد . . .!
:: بازدید از این مطلب : 1161
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0